این چند روز
سلام دخترک نازم
تعطیلات هم تموم شد وما بر خلاف بقیه وقتها جایی نرفتیم وخونه موندیم وکار مون همش به مریضی ومریض داری گذشت
هم تو و هم من وهم بابایی البته الان من وبابا خوبیم
اما شما همچنا سرفه می کنی وبا هر سرفه کردنت دل من آب میشه،چشمات قرمز میشه وپر اشک تو این ماه دو بار بردمت دکتر اما انگار نه انگار
حالا پناه بردم به چیزهای گیاهی تا ببینم اثر داره یا نه
کلا تو این هفته دو روز مهد بردمت وبقیه اش هم که مریض بودی،الان با شرایط اونجا بیشتر کنار میایی ومن کمی خیالم راحت تر شده،فقط سرفه هات خوب بشه دیگه غمی نداریم
دیروز با بابایی یه سر بردیمت پارک وکمی بازی کردی ،اخه تو این چند روز همش بهونه پارک رو می گرفتی ومن هم میترسیدم ببرمت،ولی دیروز تلافی این چند روز رو در اوری
پرنیای نازم
واقعا نمی تونم بدون تو باشم،منو بخش که گاهی سرت داد می زنم ودعوات می کنم
همه زندگیم وهمه عشقم تو هستی
تو این چند روز یه آگهی از یه دختر کوچولو دیدم که گمشده،از اون لحظه تا به الان همه حواسم پیش مامانشه که داره چی میکشه، فقط می گم پیدا بشه وتنش سالم باشه
دخترکم،نمیدونم چرا اینقدر از تاریکی میترسی وبه همون اندازه عاشق پله برقی هستی
وقتی تو تلویزیون اهنگ پخش میشه تو هم مثل اونا شروع به خوندن می کنی وکلی عشوه میای و وقتی بابایی می خواد باهات بخونه،میگی نخون سرمون درد گرفتوحال بابایی رو می گیری
حالا کلی من و بابا رو ماچ می کنی،میگی بیا ببلم(بغلم)وحسابی هم محکم میگیری ادمو وفشار میدی
وای که من عاشق بوسه های تو هستم
خودت بیشتر اوقات شلوار وجوارب تو میپوشی و وقتی شال مامانی یکم عقب میره کلی شاکی میشی که شال تو بزار
همه شب حتما باید مسواک بزنی البته به تو باشه هر لحظه مسواک بزنی وبعدش باید نخ دندون بزنی
در کل تو دو تا نخ دندون تازه رو تموم کردی
صبح هم که ازخواب پا میشی اولش میگی صبح بخیر وبعدش هم یه ماچ ابدار به مامانی میدی
نازنینم ،هستی من،زود خوب شو که مامانی طاقت مریضی تو رو نداره