تعطیلات ما با پرنیا خانومی که راه میرود
سلام دوستای گلم
این چند روز تعطیلی به ما که خیلی خوش گذشت،مسافرت نرفتیم چون میترسیدیم به ترافیک بخوریم ولی کلی واسه خودمون گردش رفتیم
روز چهار شنبه سه تایی با هم رفتیم خرید،تا این مدت
هیچ وقت پرنیا حاضر نبود خودش راه بره یعنی میترسید وگریه می کرد
ولی اون روز بابایی گذاشتش زمین وخانومی منم واسه خودش کلی گشت زد وحال کرد،تازه ول کن هم نبود. وقتی می خواستیم برگردیم غر میزد که منو زمین بزارین .و این اولین قدم گذاشتن دختر من تو بیرون از خونه بود،کلی ازش استقبال هم شد
مادر به قربونت بشه الهی همیشه قدمهای محکم ودرست تو زندگیت برداری عزیز دلم
و اگه زمین خودری بلند بشی ومحکم تر قدم برداری(تو زندگی)
جاتون خالی جمعه رفتیم چیتگر خیلی هوای خوبی بود بر خلاف بقیه وقتا، دختر م که می گقت فقط منو ول کنین من راه برم ولی راستش میترسیدم چون خیلی ماشین میرفت ولی بازم کلی واسه خودش قدم زد
هوا ملس بود ونزدیکای غروب که حسابی سرد شده بود اما من پرنیا خانوموبا یه رکابی قرمز، شرت کرم
کفش صورتی ،مچ بند نارنجی(نگین چقدر شلخته هستم) برده بودم ،چون خانومی من یکی یکی به لباساش گند میزد،خلاصه واسه خودش چهارشنبه بازاری شده بود،امروز هم که رفتیم اول فست فود که همه جا تعطیل بود خلاصه تو گشت وگزارهامون پرنیا خانوم هم واسه خودش قدم میزد وهمه واسش می خندیدن یا با ذوق نگاش می کردن بعدش رفتیم دربند که اونقدر شلوغ بود نرفته برگشتیم وبه جاش
رفتیم سولقون (خیلی عالی بود)
اونجا هم که پرنیا خانوم هرچی دم دستش بود یا پرت می کرد تو رودخونه یا می نداختش تو آلاچیق بغلی،خلاصه تعطیلی های ما هم اینجوری گذشت
یه کار بامزه پرنیا
وقتی من یا بابایی بوسش میکنیم میگیم هوم ، به به
حالا اونم وقتی بوسمون می کنه همین کلمه ها رو میگه
وقتی بهش میگیم این کار بده خودشم با ما سرشو تکون میده
می خوام از همین جا اول مهر رو به همه کوچولوهایی که امسال برای بار اول مدرسه میرن تبریک بگم البته به ماماناشون وبه همه مامانای معلمی که تو این سایت عضو هستن
انشاالله که سال خوبی رو آغاز کنین وهمیشه براتون پر باشه از اتفاق های خوب وموفقیت
یادش بخیر
انشالله پرنیای گل منم بزرگ بشه وبره مدرسه