دمپایی صورتی
سلام دونه انارم
گل همیشه بهارم
نمیدونی داره چه برفی می باره عزیز دلم(انشاالله که سال خوبی باشه)
جونم واسه دخمل گلم بگه، که شما یه دمپای داری اونم صورتی از صبح که بیدار میشی این دمیاپی پاته تا وقتی که بخوای بخوابی تازه بعضی وقتا اگه خودت خوابت ببره با اون می خوابی خیلی دوسش داری
ویه لحظه هم دوس نداری از خودت جداش کنی
(حسودیم شد)
البته ناگفته نمونه که یه کفش صورتی هم داری که دیگه الان مناسب نیست ولی هر بار که در جا کفشی آخه از دست شما درشو با کش بستیم ،باز میشه تندی اونو بر میداری ومی خوای بپوشیش
مامان قربونت بره که این قدر عاشق بیرون رفتنی
تازشم مامانی نمیدونست اینقدر دستکش دوس داری وگرنه زودتر ازین ها واست می گرفتم
نازدونه من
این روزا دوتا از دندونات داره در می یاد وشما هم شبها یکم بی تابی می کنی ،انشاالله که زودتر جوونه بزنه وتو راحت بشی عزیز دلم
فر شته کوچولو من
حالا دیگه خیلی عاقل تر شدی وخیلی از باید ونباید ها رو میفهمی
تو این شبهای سرد پاییزی که در واقعا دست زمستون رو هم از پشت بسته
تو انیس ومونس شبهای منی، آخه بابایی به خاطر کاراش بعضی شبها باید بره ماموریت وشاید گاهی ما دورور هم نمی بینیمش
ومن خیلی خوشحالم که تو هستی ومامان دیگه تنهایی رو حس نمی کنه
خیلی عاشقتم عزیزم،تو رو با تمام دنیا عوضت نمی کنم