اولین پست 91
یه سلام بهاری به روی ماه همه دوستای خوبم
عید تون مبارک باشه(البته با تاخیر زیاد)
انشالله که امسال برای همه پر باشه از شادی وخوشی
هیچ ارزویی به دل هیچ کس نمونه البته از نوع خوبش
تعطیلات ما هم با یک عدد دختری شیطون خلاصه به پایان رسید وما رضایت دادیم که بر گردیم خونه خودمون
نمیدونم واقعا از کجاش بگم
از هوای سرد وبارونی که جرات بیرون رفتن رو نداشتیم
ویا از هوای گرم ودلپذیرش
خلاصه توی این یک ماه ما همه فصل ها رو تجربه کردیم ودر پایان با دست وصورت سوخته بر گشتیم خونه خودمون.تو تعطیلات که پرنیا خانم خوووووووووووب با ما همکاری کرد
دست وکمر که برای من نموند
دختر نازم مریض شد ودو بار بردیمش دکتر که فایده نداشت تا خلاصه رفت پیش دکتر خودش تا حالش خوب شد
وهر شب برای خوابیدنش مکافاتی داشتیم که نگو،رسما همه بیدار بودن وفکر کنم ای تو دلشون به ما بو بیراه گفتن
اونجا سعی کردم یکم وایستگی پرنیا رو به شیر کم کنم .چون واقعا دیگه داشت خیلی اذیت می کرد وخدا رو شکر موفق هم شدم.وبا این کار باعث شد که پرنیا خیلی خوب غذا بخوره
کلی کلمه های جدید یاد گرفته وتکرار می کنه
واز همه مهمتر کلی عیدی گرفته(یه مامان پول دوست)
اینم بگم منم عیدی هاشو کنار گذاشتم واسه خودش،کلی با هم گردش وتفریح رفتیم
بابایی رو برای اولین بار بردیم ماسوله که زیاد مورد استقبال قرار نگرفت،خوبی عید این بود که کلی از فامیل رو که ندیده بودیم تونستیم ببینیم
خلاصه برای من وپرنیا تعطیلات خوبی بود،خوشحالم که حداقل دخترم کمی از فضای آپارتمان دور بوده
وکلی تو باغ وجنگل واسه خودش تفریح کرده
یه روز هم که دندونک دختر خاله پرنیا بود(راحیل جون)
که اون روز بچه ها خوب اتیش سوزوندن وسفره بیچاره جیزی باقی نموند
ولی خوب، دخترم ماشالله خوب دست بزن پیدا کرده وهر چی مواظبشیم بازم همیشه در حال چنگ انداختن وکتک کاریه
وخیلی جاها باعث شرمندگی من وباباش شده
خدا خودش امسال ما رو ختم به خیر کنه
تو ادامه مطلب عکس دختری رو میذارم
قربون اون چشمای نازت بشم
نگین سبز شهر مون(اول فروردین)
ماسوله
استخر شهر مون
نازدار خانم پستونک خور